سحرگاهان به جرم بيقراري
![]()
دیگر بس است پونه از سفر بیا
![]()
نگار جانِ بي جانم تويي تو ![]() من همانم كه بدم مست و پريشان حال تو ![]() محشر چشمان خمار تو دلبسته ام كرد ![]()
یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 19:15 :: نويسنده : آسیه
قابل توجه بد جنسا می خواهم عمرم را،با دست های مهربان تو اندازه بگیرم،برگرد!باور کن،تقصیر من نبود،من فقط می خواستم،یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم،
با من باش گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای،من شکستم هر دو را...گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام...به خاموشی مغرورانه ات...
![]()
اشك و آه و غم و حسرت تا كي؟
![]() آسمانم تاريك تر از هرروز بود بغض دلم سنگين تر از ديروز بود رفتن من جز به بي راهي نبود هركه ميديدم، بگفت:ياحق!كه بود؟! ساقي و لب تشنگي؟!آه اي خدا بشنو اين آه وفغان بي صدا تا به كي بي مي به مستي دم زنم سنگ خوبي هاي آن همدم زنم دلشكسته،انتظارم ساغر است او كه بر من بهتر از هر ياور است او اميد نا اميدم ، جانِ من نام او آرامشي برروح و تن ![]()
چرا از روي يك عادت مرا بيگانه ميداني
![]()
دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن همشون هنر دارن یا شاعرن یا نقاشن
یا که پشت پنجرش با گریه گیتار میزنن یا که مجنون میشن و تو کوچه ها جار میزنن
دست گذاشتم رو کسی که عاشقم نمیدونست سر بودم از خیلیا و لایقم نمیدونست
دست گذاشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن همه ی شاهزاده ها دربون دور خونشن
دست گذاشتم رو کسی که رنگ چشماش روشنه شمشاد همسایمون پیش قدش یه سوزنه
دست گذاشتم رو کسی که طعم چشماش عسله کمترین شعری که تو میشنوی از اون غزله
دست گذاشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره خورشید از شعله ی چشمای اونه که تب داره
دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن مردشن دیوونشن مجنونشن پر پر شن
دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادین همه جورشو داره هم عجیبن هم عادین
دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه ظاهرش گندمیه به چشمم اما کیمیا
دست گذاشتم رو یکی که داشتنش خوابه هنوز کمترین شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز
دست گذاشتم رو یکی که عادتش نساختنه سرنوشت هر کسی که میخواد اونو باختنه
دست گذاشتم رو یکی که اون منو دوست نداره من تو پاییزم و اون اهل یه جا تو بهاره
دست گذاشتم رو یکی که شعرمو گوش میکنه آخرین بیت و میخونه و فراموش میکنه
دست گذاشتم رو یکی که کهکشون قایقشه انقدر دوسش دارن هر کی خوبه عاشقشه
دست گذاشتم رو یکی که خندشم نفس داره تو تمام نقشه های خوب دنیا دس داره
دست گذاشتم رو یکی که دست گذاشته رو همه ولی هر کسی که تو نشون بدی میگه کمه
دست گذاشتم رو یکی ما رو چه به فرشته ها برو شاعر تو بمونو عشقو دست نوشته ها
دست گذاشتی رو کسی که از تو خندش میگیره اینا رو دلم میگه میگه و بعدش میمیره
دست گذاشتن رو کسی آسونه اما ساده نیست توی اینجو ر بازیا خب همیشه اراده نیست
مینویسم که دیگه رو هیچکی دست نمیذارم ولی نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم
دست گذاشتم حالا رو قلبمو چشامو سرم تا مث تو قصه ها از یادم اونو ببرم
ولی دست عاقلتره مونده روی همین یکی چرا من بذارمش رو سر و چشمام الکی
![]() ![]() |