ا ز پس شيشه عينك استاد سرزنش بار به من مينگرد باز در چهره من مي خواند كه چه ها بر دل من مي گذرد مي كند مطلب خود را دنبال بچه ها عشق گناه است گناه واي اگر بر دل نوخواسته اي لشكر عشق بتازدبيگاه مي نشينم همه ساعت خاموش ساكتم گرچه به ظاهراما با دل خويشتنم دنيايي است در دلم با غم تو دنيايي است

مبصر امروز چو اسمم را خواند بي خبر داد كشيدم غائب رفقايم همگي خنديدند كه جنون گشته به طفلك غالب بچه ها هيچ نمي دانستند كه من اينجام و دل جاي دگر دل آنها پی درس است وكتاب دل من در پس سوداي دگر من به ياد تو و آن خاطره ها ياد آن دوره كه بگذشت چو باد باز از چهره من مي خواند از پس شيشه عينك استاد

ولي آيا چه كسي در دل من نقش زيباي تو را پاك كند درس من .... دانش من..... استادم...؟
 

نظرات شما عزیزان:

سنگ صبور...

ساعت12:09---19 خرداد 1390

خوبی؟؟؟؟؟پاسخ:سلام میسی تو چطوری گل نازم
پاسخ:عزیزدلم من خوبم توچطوری دیر به دیربه وبلاگم سرمیزنم ببخشید ادرس وبلاگ سارا روهم میگیرم میزارم برات

سنگ صبور...

ساعت20:56---14 خرداد 1390

سلاااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااااااااا ام

اصغر

ساعت11:22---10 خرداد 1390

سلام به اويتا خانم ممنون ازاينكه نظر داديد
حالتون چطور اميدوارم كه خودتون وماهانتون خوب وخوش وخرم باشيد

دلتنگيتون كه مشخص بود ازچي اما پشيموني؟

اویتا

ساعت13:07---8 خرداد 1390

دلتنگم و پشیمان . . .





دلتنگم از انسانها و کردارشان


دلتنگم از بزرگیشان که هرگز نمی توانند از آن استفاده کنند


دلتنگم از خودم که همیشه به آنها اعتماد می کنم


دلتنگم و پشیمان

سنگ صبور...

ساعت12:42---7 خرداد 1390

وای خیلی خوب بید

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: