lovely
عاشقانه
درباره وبلاگ


ای عشق مددکن تابه سامان برسیم چون مزرعه ای تشنه به باران برسیم یامن برسم به یاریا یار به من یاهردوبمیریم وبه پایان برسیم

پيوندها
چکامه کوچ
عشق من و تو!
پاتوق دختر پسرای جوون
کلبه عاشقان
جامعه مجازی پارسیان کلوب
عاشقشم
مرجع رمز و ترینر بازی ها
سلام به بهترين كسم بهم تصاويرميل كن متشكرم
مزاحم کوچولو
مجیدسوزان
شازده کوچولو
تنها
شیک وناز
کلبه عشق
گنجشکهای باران خورده لانه خود را از یاد برده اند
به رنگ زندگی
عشق مرده
I LOVE BOY
غمگین میگیریم شادپس میدیم
عهدشبانه من وتو
گيتاريست
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان lovely و آدرس lovely.a.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









انجمن های گفتگوی پارسیان کلوب - انجمن های گفتگوی پارسیان کلوب
نويسندگان
آسیه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 2 بهمن 1389برچسب:عاشقانه, :: 18:40 :: نويسنده : آسیه

 

قلب من یک جاده تاریک بود / با تو قلبم کلبه پیوند شد / اشک هایم مثل نیلوفر شکفت / حاصلش یک اسمان پیوند شد
    
ای عشق مددکن تابه سامان برسیم
چون مزرعه ای تشنه به باران برسیم
یامن برسم به یاریا یار به من
یاهردوبمیریم وبه پایان برسیم
صحبت آن نیست که ازعشق به سامان برسیم
یاکه اندرطلب شبنم اشکت به باران برسیم
لذت عشق به اینست که به بارانوبه سامان نرسیم
آخرکارزهجررخ محبوب بسوزیم وبه پایان برسیم
 
 
اين مثنوی حديث پريشانی من است
بشنو که سوگ نامه ی ويرانی من است
امشب نه اينکه شام غريبان گرفته ام
بلکه به يمن امدنت جان گرفته ام
گفتی غزل بگو....غزلم شور و حال مرد
بعد از تو حس شعر فنا شد ....خيال مرد
 
 
گفتم مرو که تيره شود زندگانيم
با رفتنت به خاک سيه می نشانيم
گفتی زمين مجال رسيدن نمی دهد
بر چشم باد فرصت ديدن نمی دهد
وقتی نقاب محور يک رنگ بودن است
معيار مهر ورزيمان سنگ بودن است
ديگر چه جای دل خوشی و عشق باقی است
اصلا کدام احمق از اين عشق راضی است
اين عشق نيست فاجعه ی قرن اهن است
من بودنی که عاقبتش نيست بودن است
 
  
سازگلهاي دلم آهنگ توست / يار بي رنگ غزل هم رنگ توست
رفتي اماجان چشمانت بگو / حس نکردي يک نفردل تنگ توست . .
 
 
 
عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی
گوش میدادم که در آن دلی می خواند
 
کاش میشد بوسه ها را قاب کرد / مثل نامه سوی هم پرتاب کرد
کاش میشد عشق را تقسیم کرد / مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد
 
 
هر انکه یار خواهد یار بسیار / ولیکن فرق دارد یار با یار
دل من سایه لطف تو میخواست / و گرنه سایه دیوار بسیار
 
نه زمین باش و نه خاک، که تو را خوار کنند / وانگهی ذهن تو را پر ز مردار کنند
آسمان باش که خلقی به نگاهت بخرند / وز پی دیدن تو، سر به بالا ببرند
 
عشق رخ یار بر من زار مگیر / بر خسته دلات رند خمار مگیر
صوفی چو تو رسم رهروان می دانی / بر مردم رند نکته بسیار مگیر . . .
 
یاران به خدا که بی وفایی مکنید
با عاشق دلخسته جدایی مکنید
یا آن که وفا می کنید تا آخر
یا آنکه از اول آشنایی نکنید
 
بی پنجره ای ، غریبه ای  در وهمی / عشق است اگر از آن نداری سهمی
فهمیدن عشق عاشقی می خواهد / یک روز بزرگ می شوی می فهمی
 
چراغ دل تاریکم از این خانه مرو / آشنای تو منم بر در بیگانه مرو
کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد و من تنهاتر از همیشه به خانه بر گشتم . .
 
شمع من باش و بمان نور ز تواشک زمن جانفشان تو منم در بر پروانه مرو
سوختی جان مرا آه مکن  اشک مریز / از بر عاشق دلداده غریبانه مرو . . .
 
 
میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم .
 
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.
عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک مرا جاری کرد
 
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من!
 
 سیه چشمی به کار عشق استاد
به من درس محبت میداد
مرا از یاد برد آخر،ولی من
به جز او عالمی را بردم از یاد
 
امشب برای گریه ام یک شانه می خواهم که نیست
دراین خرابات جهان یک خانه می خواهم که نیست
در غربت چشمان تو تنهاییم اواره شد
در وصف این نامردمان یک واژه می خواهم که نیست
 
 
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست … اما حیف این تازه اول یک زندگیست
 
زندگی چیزیست شبیه یک حباب … عشق آبادیه زیبایی در سراب
 
 
فاصله با آرزو های ما چه کرد … کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!
 
 
اگرچه نازنینان را وفا نیست ، گلستانی چو باغ آشنا نیست ، اگر بر اوج آسمان هم پا گذارم ، دلم یک لحظه از یادت جدا نیست
 
میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو، یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو، همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
 
اونی که بیشتر عاشقه ، کمتر وفا می بینه ، اونی که کمتر وفا داره ، بیشتر محبت می بینه ، اینه اون دنیایی که همه عاشقشن .
هیچ وقت دل به کسی نبند...چون این دنیا اینقدر کوچیکه که توش 2 تا دل کنار هم جا نمی شن...!!ولی اگه دل بستی,هیچ وقت ازش جدا نشو ...!چون این دنیا اینقدر بزرگه که دیگه پیداش نمی کنی
 
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار .
 
باران نمی شوم که نگویی با چه منتی خود را به شیشه می کوبد تا پنجره را باز کنم و نیم نگاهی بیندازم.ابر می شوم که از نگرانی یک روز بارانی هر لحظه پنجره را بگشایی و مرا در اسمان نگاه کنی…
 
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد . با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد . این پرپر شد ن از گل نیست از طبیعت است و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است
 
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
 
لاک پشت ها هم عاشق میشن ولی تحمل درد عشق براشون راحته چون حداقل عشقشون آروم آروم ترکشون میکنه
 
یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش 3-2 ماه بیشتر زنده نیست یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی 2 خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه عاشق تری ، تنهاتری
 
دستت رو بذار روی قلبت ..این ساعت عمرت که داره تیک تیک میکنه….جالبه همونی که بهت زندگی میده برات شمارش معکوس رو شروع کردهمنتظر باش اما معتل نشو.تحمل کن اما توقف نکن.قاتع باش اما لج باز نباش.صریح باش اما گستاخ نباش.بگو اره اما نگو حتما….بگو نه اما نگو ابدا
 
مانند مجنون که لیلا را دوست دارد مانند ماهی که دریا را دوست دارد مانند شاعری که شعرش را دوست دارد مانند بلبلی که صدایش را دوست دارد به خدا قسم که من هم تو را دوست دارم بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
 
 
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا
 
 
من دلتنگ بودم تعبیر سکوت گیجم کرد. دیدم که درخت هست. وقتی که درخت هست پیداست که باید بود و رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد . تو هم با من بمان ، من و تو تنها با هم به حقبقت می رسیم
 
 
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام…. من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام. آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام…. در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام
 
همیشه با به دست آوردن اون کسی که دوستش داریم نمیتوانیم صاحبش شویم، گاهی لازمه ازش بگذریم تا بتونیم صاحبش بشیم
 
دفترم را باز می کنم .اولین صفحه حکایت از رفتنت دارد.. به صفحات دیگه نگاه می کنم .تمام صفحات را از نبودنت.از غم دوریت از چشم انتظاریم وامید به باز گشتت پر کرده ام… تنها یک برگ سفید باقی مانده که برای آمدنت خالی گذاشته ام
روزی از عشق خودم را حلق آویز می کنم و آخرین آرزوی من این است در روی طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود
 
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق…
 
 
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی بر خوردهای سرد را...
 
 
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است / گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است / سنگدل ! من دوستت دارم ، فراموشم مکن / بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است .
 
چه آسان تماشگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان می خندیم،چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ می کنیم و چه ارزان به اخمی می فروشیم لذت با هم بودن را ،چه زود دیر می شود و نمی دانیم که فردا می آید و شاید ما نباشیم.
 
خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد اون بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه
خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
 
خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟
 
خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
 
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه
 
خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
 
خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
 
خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
 
خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
 
خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
 
خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
 
خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
 
خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
 
خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
 
خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره
 


نظرات شما عزیزان:

setare shab
ساعت10:08---21 بهمن 1389
salam ali bod shabi jon.alie vaghan.lezat bordam az matalebet

فرزاد
ساعت15:45---8 بهمن 1389
وای چقدر باید بیام پایینولی ارزش داشت زیبا بود

ieman barbod
ساعت22:46---6 بهمن 1389
salam dooste man
matni ke baram ferestadi fogholade bood
hamintor in upet
kheili khob bood
movafagh bashi


ماه تی تی
ساعت21:27---6 بهمن 1389
salam asiyeh jo0n
khobii
che sherai khoshgeli up kardi
kheili ziba bo0dan
sheri ke comment gozashti vasam ham kheili naz bo0d dastet dard nakone
movaffagh o0 shad bashi
BEDROoD


پارسا
ساعت2:17---5 بهمن 1389
سلام دوست عزیزم
نوشته های زیبا و پر احساسی بودن ...

بلاگ زیبایی هم داری
امیدوارم همیشه موفق باشی

تشکر از حضورت در سکوت دلم


پارسا
ساعت2:17---5 بهمن 1389
سلام دوست عزیزم
نوشته های زیبا و پر احساسی بودن ...

بلاگ زیبایی هم داری
امیدوارم همیشه موفق باشی

تشکر از حضورت در سکوت دلم


شاهین
ساعت19:26---4 بهمن 1389
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن ، در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است..
سلام دوست خوبم ممنونم که خبرم کردی آپت واقعا خوشگل و احساسی بود
در کل باریک
در شادی علت باشیم نه شریک ، و در غم شریک باشیم نه علت !!


محمد
ساعت18:26---4 بهمن 1389
سلام
من الان کار نمیکنم یعنی دارم ووشو کار میکنم
تو شهر مراغه تا نصفه های خط سه یعنی مبارزه اناتوا کار کردم
شما چقدر کار کردی ؟؟؟؟؟؟؟


آرش
ساعت13:24---4 بهمن 1389
سلام گل نازم
خوبی؟؟؟
اوههههههههههه چیکار کردی دختر خوب شعرات همه فوق العاده بودن ماشالله چقدم زیاد!!
راستی عزیزم فک کنم آپ آخرمو نخوندی!!
اگه اومدی تو وبلاگم بخون میفهمی چی شده!!
منتظرتم
فعلااااااااا


فرزاد
ساعت11:23---4 بهمن 1389

بسیار زیبا بود


محمد
ساعت18:37---3 بهمن 1389
سلام
خوبي
وب عاشقانه اي داري كه وقت نكردم بخونم سر فرصت ميام ميخونم
منم موضوع وبم در مورد كونگ فو هست اگه دوس داشتين سر بزن
باي


م ح م د
ساعت15:27---3 بهمن 1389
سلام دوست من


خوبی؟


سنگ صبور.....
ساعت9:47---3 بهمن 1389
سلام شبنمم منمایادت میادخیلی عالیه وبلاگت موفق باشی گلم= DD= DD

محمد
ساعت0:53---3 بهمن 1389
سلام.
من اولین باره به وبلاگ شما میام پست های شما خیلی زیبا و جذاب بود برام بیشترش رو خوندم بقیه رو هم حتما سر فرصت ...

خوشحال میشم دوباره به من سر بزنید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: